۱۰ دسامبر: روز جهانی حقوق حیوانات هر ساله، ۱۰ دسامبر به عنوان روز جهانی حقوق حیوانات جشن گرفته می‌شود. این روز با هدف ترویج و حمایت از حقوق حیوانات در سراسر جهان برگزار می‌شود. روز جهانی حقوق حیوانات فرصتی است تا اهمیت رفتار انسانی و مراقبت از حیوانات را برجسته کنیم و تلاش‌های همه‌جانبه‌ای برای […]
۹ دسامبر: روز جهانی دامپزشکی هر ساله، ۹ دسامبر به عنوان روز جهانی دامپزشکی جشن گرفته می‌شود. این روز، فرصتی است برای تجلیل از تمامی دامپزشکانی که با عشق و تعهد به بهبود سلامت حیوانات و حفظ محیط زیست فعالیت می‌کنند. دامپزشکان نقش حیاتی در پیشگیری و درمان بیماری‌های حیوانات دارند و تأثیر مستقیمی بر
✅تقویم محیط زیستیخورشیدیدی ماه 1403. 🔹تقویم رویداد های مهم ملی و جهانی محیط زیست – ویژه دی ماه 1403 – گروه ها و سازمان های محیط زیستی از هم اکنون میتوانند برای رویداد های پیشه رو برنامه ریزی کنند. ➖➖➖➖➖ ۱ دی روز ملی کشاورزی۵ دی روز ملی ایمنی در برابر زلزله و کاهش اثرات
. ۱۴ دسامبر روز جهانی صرفه جویی در انرژی است در ۱۴ دسامبر، روز جهانی صرفه‌جویی در انرژی را گرامی می‌داریم. این روز فرصتی است تا به یاد آوریم که منابع انرژی محدود هستند و استفاده هوشمندانه از آن‌ها می‌تواند به حفظ محیط زیست و کاهش هزینه‌های زندگی کمک کند. مصرف انرژی در زندگی روزمره
من زندگی می‌کنم با طبیعت همچون آن بادِ در گذر از روی ایمان برگ یرژی‌هاراسیموویچ ترجمه: کامیار محسنین آذرخشِ تابستان دیروز در مشرق امروز در مغرب کیکاکو ترجمه: پگاه احمدی پشنگی کوتاه از باران تابستان در آب بوسون ترجمه: پگاه احمدی منعکس بر لب شمشیر ابرهای نرم تابستان گری گی ترجمه: پگاه احمدی منعکس بر
دارد به سوی یاری مسکین دلم هوائیزین شوخ دلفریبی زین شنگ جانفزائیزین سرو خوشخرامی گل پیش او غلامیمه پیش او اسیری شه پیش او گدائیهر غمزه‌اش سنانی هر ابرویش کمانیگیسوی او کمندی بالای او بلائیما را ز عشق رویش هر لحظه‌ای فتوحیما را ز خاک کویش هر ساعتی صفائیبگرفته عشق ما را ملک وجود آنگهعقل
بدین صفت سر و چشمی و قد و بالائیکسی ندید و نشان کس نمیدهد جائیچنین شکوفه نخندد به هیچ بستانیچنین بهار نیاید به هیچ صحرائیز شست زلف تو هر حلقه‌ای و آشوبیز چشم مست تو هر گوشه‌ای و غوغائیکجا ز حال پریشان ما خبر داردکسی که با سر زلفش نپخت سودائیز شوق پرتو رویت که
باز فکند در چمن، بلبل مست غلغلهگشت ز جنبش صبا دختر شاخ حاملهعطر فروش باغ را لحظه به لحظه میرسداز ره صبح کاروان از در غیب قافلهمست شده است گوئیا کز سر ذوق مینهدخرده و خرقه در میان غنچهٔ تنگ حوصلهنافه گشا شده صبا غالیه سا نسیم گلوه که چه نازنین بود گلرخ عنبرین کلهمست
در خود نمی‌بینم که من بی او توانم ساختنیادل توانم یک زمان از کار او پرداختنمن کوی او را بنده‌ام کورا میسر میشودبر خاک غلطیدن سری در پای او انداختنچون شمع هجران دیده‌ای باید که تا او را رسدبا خنده گریان زیستن یا سوختن یا ساختنهرگز نباید خواب خوش در چشم من تا ناگهانخیل خیالش
رفتم از خطهٔ شیراز و به جان در خطرموه کزین رفتن ناچار چه خونین جگرممیروم دست زنان بر سر و پای اندر گلزین سفر تا چه شود حال و چه آید به سرمگاه چون بلبل شوریده درآیم به خروشگاه چون غنچهٔ دلتنگ گریبان بدرممن از این شهر اگر برشکنم در شکنممن از این کوی اگر
