نمونه اشعار صائب تبریزی

مکن منع تماشایی ز دیدن
که این گل کم نمی‌گردد به چیدن
چو ابروی بتان محراب خود کن
کمانی را که نتوانی کشیدن
مرا از خرمن افلاک، چون چشم
پر کاهی است حاصل از پریدن
نگردد قطع راه عشق، بی‌شوق
به پای خفته نتوان ره بریدن
به از جوش سخای چشمه سارست
جواب تلخ از دریا شنیدن
مزن زنهار لاف حق شناسی
چو نتوانی به کنه خود رسیدن
پس از چندین کشاکش، دام خود را
تهی می‌باید از دریا کشیدن
کم از کشور گشایی نیست صائب
گریبانی به دست خود دریدن

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا